محل تبلیغات شما

کانون اعضای عادی!! جهاددانشگاهی



دکتر حمیدرضا طیبی رئیس ده‌ساله جهاد دانشگاهی که دربین همه کسانی که در تاریخ این نهاد بر کرسی ریاست جهاد نشسته‌اند بیشترین مدتریاست را داشته است، در مدت ریاست خود درباره موضوعات مختلفی اظهارنظر کرده ورهنمودها و توصیه‌هایی داشته است. این تنوع موضوعات در سخنرانی‌ها مشارالیه بخشی بهخاطر تنوع فعالیت‌هایی است که این نهاد انجام می‌دهد. هیچ عرصه‌ای نیست که جهاددانشگاهی ولو محدود و مختصر وارد آن نشده باشد و از این نظر مثل معروف از شیر مرغتا جان آدمیزاد برازنده حیطه فعالیت‌ها و خدمات این نهاد است! هر زمینه جدیدی کهپیش می‌آید و هر عرصه نوی که گشوده می‌شود در ت باشد یا اقتصاد یا اجتماع یافناوری یا خدمات و در هر حوزه علمی مثل فنی و مهندسی، علوم پزشکی، علوم اجتماعی،علوم پایه، هنر و علوم انسانی؛ جهاد دانشگاهی آنجا حاضر است و آمادگی و توان لازمبرای انجام کار را دارد! اینکه چرا جهاد چنین است و این تنوع و گستردگی فعالیت‌هاچه منافع و مضاری داشته و بر غایت این نهاد چه تأثیری می‌گذارند مطلب مستقلی می‌طلبد.

روسای جهاد اگر ناگزیر هم نباشند معمولاً علاقه خاصیبه حضور در جلسات کاری» داخلی و بیرونی با موضوعات مختلف دارند که تنوعشان حیرت‌آوراست و بالمآل در موضوع جلسه سخنانی ابراز می‌کنند. بخشی از بیانات دکتر طیبیدرباره جهاد دانشگاهی است یعنی همین نهادی است که وی ریاستش را به مدت ده سال برعهده دارد و به مناسبت‌های مختلف درباره تاریخچه و مأموریت و اهداف و وظایف وی اظهارنظرمی‌نماید و ویژگی‌های سازمانی و فرهنگی و قابلیت‌های اجرایی و توانایی‌های فنی و کیفیتنیروی انسانی نهاد متبوع خود را معرفی می‌کند. در پست قبلی سخنان وی را درباره مأموریت‌هاییکه جهاد دانشگاهی بر عهده دارد بدون اظهارنظر و داوری ارائه و قضاوت را بهخوانندگان واگذار کردیم. بیانات دکتر طیبی درباره مأموریت‌های این نهاد گویای تناقضاتو نسبت‌های خلاف واقع و غیر مستند بود و حکایت از این داشت که وی به طرز شگفت‌آوریبا ادبیات مدیریت استراتژیک بیگانه است. مأموریت و هدف و وظیفه و ت و برنامهرا دائم قاطی می‌کند و به‌جای یکدیگر توضیح می‌دهد که خود نشان می‌دهد که در مدتطولانی ریاستش بر جهاد دانشگاهی حتی شوق آموختن هم نداشته و به تکرار طوطی‌وار چندجمله دل‌خوش بوده است. دکتر طیبی درباره اهداف جهاد دانشگاهی نیز به مناسبت‌هایمختلف بیاناتی داشته و سعی در تبیین این اهداف کرده است. همچنین در مواردی اهدافبخشی این نهاد را توضیح داده است که در زیر به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:


مرسوم است که دکتر طیبی رئیس جهاددانشگاهی در مراسم مختلفی که توسط این نهاد برگزار می‌شود از قبیل گردهمایی‌ها یا سمینارهاو جشنواره‌ها و امثالهم، حضور می‌یابد و اکثراً به ایراد سخنرانی می‌پردازد. مهمنیست که این مراسم داخلی باشد یا بین‌المللی و اینکه چه موضوعی و چه اعتباری واهمیتی داشته باشند؛ از جشنواره بین‌المللی رویان تا کنفرانس‌های ملی مثل وب پژوهیو گردهمایی مدیران روابط عمومی و ناظران مالی. اگر رئیس جهاد نتواند به عللی مثلفشردگی برنامه کاری در مراسمی شرکت کند، حتماً فردی را به نمایندگی از سوی خود بهمراسم اعزام می‌کند. بنا به شنیده‌ها معمولاً برگزارکنندگان مراسم اطلاعاتی درموضوع مراسم و محورهایی که لازم است رئیس جهاد در سخنرانی خود به آن‌ها اشاره کنددر اختیار وی قرار می‌دهند. در مورد دکتر طیبی، باز هم شنیده‌ها حاکی است که ایشانبرداشت آزاد خود را در مراسم ارائه می‌دهد و اعتنای چندانی به مطالب تهیه شده نمی‌کند.

عده‌ای عقیده دارند که حضور رئیس جهاد درمراسم داخلی و ایراد سخنرانی بر اعتبار این مراسم می‌افزاید ولو اینکه حرف‌های بی‌ربطبزند! صرف حضور رئیس جهاد نشانه اهمیت و احترامی است که او به مراسم و برگزارکنندگانو مدعوین قائل است و اسباب دلگرمی آنان را فراهم می‌کند. عده‌ای دیگر عقیده دارندکه حضور رئیس جهاد در مراسم مختلف و ایراد سخنرانی فقط تشریفات صوری و درواقع زائداست و وقت مراسم را هم می‌گیرد بدون اینکه از سخنرانی حضرت رئیس چیزی عاید شرکت‌کنندگانبشود. واقعیت دیگر این است که بهر حال حضور رئیس جهاد برای میزبان مراسم مشکلاتخاص خود را دارد و فارغ از دردسر نیست و در اعتبار و کیفیت مراسم نیز تأثیریندارد. به‌بیان‌دیگر این محتوای مراسم و پیشنهاد‌های تهیه شده و تصمیمات و هماهنگی‌هایاتخاذ شده است که اعتبار و کیفیت و در یک کلمه مفیدیت مراسم را تعیین می‌کند و نهحضور شکلی و تشریفاتی رئیس جهاد. برخی عقیده دارند که در مراسمی که میهمانانی خارجاز جهاد دارد و مثلاً وزرا و معاونین رئیس‌جمهور یا مقامات استانی مثل استاندار و امام‌جمعهشرکت می‌نمایند، حضور رئیس جهاد از باب احترام و ادب و رعایت تشریفات متداول کهمقامات به آن خو گرفته‌اند لازم است! و حضور معاونین یا روسای واحد میزبان کفایت نمی‌کندو عدم حضور رئیس ممکن است به روابط واحد با مقامات محلی خدشه وارد کند.


دکتر حمیدرضا طیبی از سال 1385 که به خواست و اراده دکترمحمود ‌نژاد، رفیق بیست‌ساله‌اش، بر کرسی ریاست جهاد دانشگاهی نشست و طی دو دورهدیگر ریاست بر این نهاد بارها به مناسبت‌های مختلف درباره مأموریت جهاد دانشگاهیسخن گفته است. در این سخنان گاهی مأموریت‌هایی را از نهادهایی مثل دولت و مجلس وشورای عالی انقلاب فرهنگی طلب کرده و مدعی شده است که جهاد دانشگاهی قادر است چه مأموریت‌هاییرا بر عهده بگیرد و حتی ابایی نداشته که بر خصلت انحصاری مأموریت‌های واگذار شدهآتی به این نهاد تأکید نماید. این سخنان که درواقع مأموریت برای این نهاد می‌باشدموضوع این نوشته نیست. دکتر طیبی گاهی در سخنان خود به مأموریت واحدها به‌طورکلیاشاره می‌کند و یا مأموریت‌هایی را بر عهده واحدها به‌طور اختصاصی می‌گذارد؛ مثلاًدر یک سخنرانی دکتر طیبی مأموریت جهاد دانشگاهی البرز را کار در حوزه اجتماعی دانسته استو در سخنرانی دیگری اصلاح نژاد و تکثیر ماهیان سردابی را از مأموریت‌های واگذار شدهبه واحد استان چهار و محال بختیاری و اصلاح نژاد و تکثیر سریع درخت فندق و بادام رااز مأموریت‌های واگذار شده به واحد استان اردبیل و مأموریت واحد استان سمنان را همکاریبا پژوهشگاه رویان برای اصلاح نژاد دام با تمرکز بر گوسفند می‌داند. این مأموریت‌هانیز موضوع این نوشته نیست. موضوع این نوشته مأموریت‌هایی است که جهاد دانشگاهی به‌زعمدکتر طیبی بر عهده دارد و همه تلاش‌هایی که در این نهاد انجام می‌شود برای تحققاین مأموریت‌هاست.

دکتر طیبی در دوره اول ریاست خود چندان اعتمادبه‌نفس نداشت. ایشان با رأیاعضای غیر جهادی هیأت امنا و با یک رأی بیشتر به ریاست رسیده بود. وی به‌خوبی آگاهبود که در افکار عمومی جهادگران از پشتوانه اندکی برخوردار است و برخلاف سنت‌های ریشه‌داراین نهاد که همواره معطوف به مقبولیت و پذیرش داخلی بود، توسط قدرت ی از خارجاز جهاد به سمت ریاست این نهاد رسیده و درواقع ریاست تحمیلی دارد! دلایلی دیگرینیز وجود داشت ازجمله نداشتن تجربه کار در ستاد. اگر دکتر طیبی مدتی را به‌عنوانیکی از معاونت‌های جهاد دانشگاهی تجربه‌اندوزی کرده بود قاعدتاً با وظایف و پیچیدگی‌هاییکار ستادی مثل برنامه‌ریزی و هدایت و نظارت بر مجموعه‌ای فراتر از یک واحد و درسطح ملی آشنایی بیشتری می‌یافت و تجربه کسب‌شده می‌توانست کمک‌کار وی در سمت ریاستجهاد باشد. نقل است که در دوره اول ریاست نامه‌های با یک موضوع را در هر بار بهحوزه متفاوتی ارجاع می‌داد که بعضاً هیچ ارتباطی هم نداشت! متأسفانه فقدان اینتجربه آسیب‌ها و پیامدهای منفی دیگری نیز در اجرا داشت که از بیان آن صرف‌نظر می‌شود.از نکات دیگر می‌توان به فقدان معلومات و دانش نظری دکتر طیبی اشاره کرد. ایشاناهل عمل و به قول امروزی‌ها پراگماتیست بود! به تجربه معلوماتی کسب کرده بود ولیاین معلومات از یک‌سو هرگز با مطالعه بیشتر پخته نشده و عمقی پیدا نکرده بود و ازسوی دیگر به زمینه خاصی مثل فناوری محدود می‌گردید. می‌توان گفت در حوزه فرهنگی مطلقاًایده‌ای نداشت. هنگامی‌که رئیس واحد علم و صنعت بود به کار فرهنگی بر روی نیروهایواحد از طریق برگزاری کلاس‌های اخلاقی اهتمام داشت. حوزه اشتغال ازنظر او کاری بودکه واحد علم و صنعت انجام می‌داد؛ یعنی گرفتن پروژه از کارفرما و به‌کارگیری واستخدام نیرو برای انجام آن پروژه و درنتیجه ایجاد اشتغال مولد! حوزه آموزش وفرهنگی و حتی اشتغال عملاً در واحد علم و صنعت وجود نداشت یا بسیار ضعیف و نحیفباقی مانده بود. بخشنامه و دستورالعمل‌هایی که از دفتر مرکزی صادر می‌گردید چه درزمینه نظام برنامه‌ریزی یا ایجاد و فعال کردن روابط عمومی و امثالهم را مزاحم ومخل کارهای واحد می‌دانست! دکتر طیبی با سعی و تلاش خود و به پشتوانه کارهایی کهدر واحد انجام می‌شد قادر بود ارتباطاتی در سطح معاونین برخی وزارتخانه پیدا نمایدولی در مورد برخی از دستگاه‌های بدقلق مثل وزارت نفت و ابواب‌جمعی آن و تماس با نمایندگانمجلس ناگزیر بود که از دفتر مرکزی کمک بگیرد.

جهادگران برای جهاد دانشگاهی اوصاف مختلفیقائل‌اند و درباره ماهیت و چیستی این نهاد نظرات متفاوتی ابراز داشته‌اند؛ مثلاًجهاد را نهادی دانش‌بنیان دانسته‌اند یا گفته‌اند که جهاد نهادی انقلابی است و یانهادی است خودگردان، الهام‌بخش و هکذا. در فضای مجازی به‌طور عام و شبکه‌هایاجتماعی به‌طور خاص می‌توان شمار زیادی از این اوصاف را مشاهده کرد که بیشتر منعکس‌کنندهنظر قائلین آن بوده و ااماً از اسناد و مقررات بالادستی نتیجه نشده‌اند. دراسناد داخلی این نهاد نیز اوصافی برای جهاد در نظر گرفته یا نسبت داده شده است کهبه تعبیر درست‌تر من عندی» یا از پیش خود است و توسط مدیریت یا ارکان جهاد به ایننهاد نسبت داده شده و ما به ازای قانونی ندارد! مثلاً یکی از اوصاف جدید این نهاد واسطدانشگاه- جامعه – دولت» است که ظاهراً مخلوق اتاق تفکری» است که توسط ریاست جهادتشکیل گردیده و درباره مأموریت این نهاد نظریه‌پردازی و بلکه رؤیاپردازی می‌کند!

برخی از اوصاف بیان شده کلیت جهاد را وصف می‌کنندو برخی دیگر مؤلفه‌های سازمانی این نهاد را؛ مثلاً نحوه مدیریت در جهاد دانشگاهی،وصف مدیریت جهادی» دارد و گاهی به آن مدیریت انقلابی» هم گفته می‌شود؛ فرهنگ‌سازمانیموصوف به فرهنگ جهادی است. در سند چشم‌انداز در افق بیست‌ساله این نهاد بر اخلاقیبودن نیروهای جهاد تأکید شده است. به‌بیان‌دیگر نیروی انسانی جهاد دانشگاهی واجدوصف اخلاقی بودن هستند. همان‌طور که معلوم نیست مدیریت جهادی جه تعریفی دارد یا ازچه مؤلفه‌های تشکیل گردیده است. تعریف مدیریت انقلابی هم نامشخص است و حدومرزهای آنمشخص نیست تا از مدیریت غیرانقلابی تمییز داده شود؛ البته این نکته هم وجود دارد کهمفاهیمی چون انقلابی از مفاهیم اصطلاحاً مشکک هستند یعنی ذو درجات هستند، شدت وضعف و مصادیق متفاوت دارند. این تعاریف و امثالهم در جهاد به‌گونه‌ای که بیان می‌شودو به کار می‌رود مانند مثال معروفی است که می‌گوید هر چه آن خسرو کند شیرین کند»!می‌توان گفت این تعاریفی که درباره این نهاد و اوصاف آن به کار می‌رود تعاریفینیست که یک ناظر خارجی بتواند در مورد آن شناختی پیدا کرده و قضاوت مستقل و بی‌طرفانه‌ایداشته باشد! به سخن دیگر به نظر می‌رسد که تعاریف مذکور و امثالهم احکامی هستند کهاصطلاحاً تحلیلی» هستند و نه ترکیبی». توضیح مختصر اینکه گزاره‌ها را به دودستهگزاره‌های تحلیلی و ترکیبی تقسیم می‌کنند. گزاره‌های تحلیلی گزاره‌هایی است که صدقو کذب آن‌ها به‌موجب تعریف است به‌بیان‌دیگر صدق و کذب عبارت نسبت به خود عبارتدرونی است. قضیه‌ای است که محمول در موضوع مندرج باشد مثل قضیه عزب‌ها مجردند» کهدر این قضیه مجرد (محمول) در عزب (موضوع) مندرج است یا جهاد دانشگاهی همان انقلاباسلامی است». یا به‌عبارت‌دیگر محمول چیزی جز بازگویی موضوع نیست. گزاره‌های ترکیبیگزاره‌ای هستند که محمولِ آن در موضوع محصور نباشد. یا به‌عبارت‌دیگر از طریق خودموضوع به محمول علم پیدا نمی‌کنیم یا صدق و کذب عبارت نسبت به خود عبارت بیرونی وقابل تحقیق است. مثل گزاره‌های زمین دور خورشید می‌چرخد» یا جهاد دانشگاهی یکنهاد غیرانتفاعی است». وصف اخلاقی نیز همچون دو موردی که اشاره شد در اسناد ایننهاد تعریف نا شده و نامشخص‌اند و در اینجا هم معلوم نیست که اعضای جهاد باید چه ویژگی‌هاییداشته باشند تا متصف به اخلاقی بودن باشند! سه مکتب عمده اخلاقی فضیلت گرا، وظیفهگرا و نتیجه گرا وجود دارد که درعین‌حال که هر یک اخلاقی هستند مبانی متفاوت و نتیجه‌گیری‌هایجداگانه‌ای دارند.


در یک تقسیم‌بندی می‌توان نحوه مدیریت درجهاد دانشگاهی را به دو دوره مشخص تقسیم کرد. دوره اول که از ابتدای تشکیل ایننهاد تا سال 1370 به طول انجامید و غیر ریاستی بود و جهاد به‌طور شورایی اداره می‌گردید.بدین ترتیب که جهاد توسط یک شورای مرکزی اداره می‌شد و واحدهای این نهاد نیز دارایشورایی بود که تمشیت امور واحد ذی‌ربط را در حدود وظایف و اختیارات بر عهده داشت.در این نظام شورایی می‌توان گفت که نه در شورای مرکزی و نه در شورای واحدها هیچ‌یکاز اعضای شورا دست بالا را نداشت و تصمیمات به‌صورت شورایی و با اکثریت آرا اتخاذ می‌گردید.دبیر و بعد رئیس شورای مرکزی و دبیر شورای واحدها از امتیازی شبیه حق وتو برخوردارنبود تا بتواند صرفاً نظرات و تشخیص خود را به اجرا بگذارد. اگرچه در اساسنامهمصوب سال 1365 عنوان رئیس شورای مرکزی ابداع گردید ولی وظایفی که برای وی در نظرگرفته شده بود عمدتاً جنبه دبیری شورای مرکزی را داشت. در این نظام شورایی شورایمرکزی توسط مجمع عمومی جهاد انتخاب می‌گردید اعضای شورای واحدها توسط شورای مرکزیانتخاب می‌گردید. مجمع عمومی متشکل‌ بود از: اعضاء شورای‌ مرکزی‌، نمایندگان‌ جهاددر شورای عالی ‌ انقلاب‌ فرهنگی‌، سه‌ تن‌ از اعضاء شورای‌ بخش‌های‌ دفتر مرکزی‌ واعضاء شورای‌ جهاد در هر دانشگاه‌. این مجمع سالی یک‌بار تشکیل می‌گردید و در صورت‌وم‌ به‌ تشخیص‌ شورای‌ مرکزی‌ امکان برگزاری جلسات‌ فوق‌العاده‌ فراهم بود. وظایف‌مجمع‌ عمومی‌ عبارت‌ بود از: ۱- انتخاب‌ نمایندگان‌ جهاد دانشگاهی‌ در شورای عالی ‌انقلاب‌ فرهنگی‌ برای‌ مدت‌ دو سال‌ ۲- انتخاب‌ نمایندگان‌ جهاد دانشگاهی‌ در شورای‌مرکزی‌ برای‌ مدت‌ دو سال‌. ۳- تبادل‌نظر و ایجاد هماهنگی‌ در امور جاری‌ و آینده‌جهاد. در این ساختار شورایی گفتگو شیوه رایجی بود که برای حل‌وفصل مشکلات به کارگرفته می‌شد و حتی می‌توان گفت که اجتناب‌ناپذیر بود.

دوره دوم مدیریتی از سال 1370 آغاز می‌شودو تا به امروز ادامه دارد. در سال 1370 با تغییر اساسنامه نحوه مدیریت جهاددانشگاهی از شورایی به ریاستی تغییر یافت. اگرچه در اساسنامه جدید عناصری شوراییمثل هیأت امنا و شورای علمی و شورای هماهنگی برای مدیریت و اداره این نهاد پیش‌بینیگردید ولی این عناصر در موضوع شورا مشترک لفظی بودند و ماهیت و کارکرد شورا را نداشتند.در اساسنامه جدید به‌جای شورای مرکزی هیأت امنا به‌عنوان بالاترین رکن در نظرگرفته شد. ترکیب هیأت امنا عبارت بود از: ۱ - رئیس جهاد دانشگاهی ۲ - سه تا پنجنفر شخصیت علمی، فرهنگی یا اجتماعی با تائید و حکم وزرای فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت،درمان و آموزش پزشکی حسب مورد ۳ - رئیس یا نماینده سازمان برنامه‌وبودجه. اعضایردیف دوم یعنی سه تا پنج نفر شخصیت علمی، فرهنگی یا اجتماعی توسط رئیس جهاد معرفی می‌شدندو بلااستثنا توسط وزیر مربوط تائید می‌گردیدند. درواقع در یک ترکیب 5 نفره، چهارنفر جهادی بودند و یک نفر دولتی یا غیر جهادی! اگرچه این ترکیب ازلحاظی برای ایننهاد ایدئال به نظر می‌رسید ولی در عمل قدرت را در دست رئیس جهاد متمرکز می‌کرد وشاهد این مدعا نحوه مدیریت آمرانه مهندس محمد رحمتی اولین رئیس جهاد در دورانمدیریت ریاستی بود. ترکیب هیات امنا بعدها با ساده اندیشی دکتر منتظری به کلی بهزیان این نهاد تغییر کرد که در این وبلاگ در چند نوبت نکاتی پیرامون آن گفته شد. رکندوم جهاد دانشگاهی که ساختار شورایی داشت شورای علمی بود که اعضای آن عبارتند بودنداز: ۱- رئیس و معاون آموزشی و معاون پژوهشی و معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی ۲- سهنفر از اعضای هیأت علمی و پژوهشی ارشد جهاد دانشگاهی بنا به پیشنهاد گروه‌های علمیو مطابق مقررات و تعاریف مصوب آموزش عالی کشور ۳- دو نفر از صاحب‌نظران فرهنگیجهاد دانشگاهی به انتخاب رئیس ۴- دو نفر از مسئولان مراکز پژوهشی و فرهنگی وابستهبه جهاد دانشگاهی به انتخاب رئیس. درواقع در این ترکیب از 11 نفر عضو شورای علمیفقط سه نفر توسط رئیس جهاد تعیین نمی‌شدند و لذا در این شورا هم قدرت و اراده رئیسجهاد تعیین‌کننده بود! شورای دیگری که در اساسنامه تعریف شده بود شورای هماهنگی نامداشت. ترکیب این شورا عبارت بود از ۱- معاونان جهاد دانشگاهی ۲- مسئولان مراکز علمیو پژوهشی و فرهنگی. ازآنجاکه شورای هماهنگی زیر نظر رئیس جهاد تشکیل می‌گردید وینیز عضو این شورا محسوب می‌شد! درواقع همه اعضای شورای هماهنگی منصوب رئیس جهادبودند و هیچ فردی خارج از انتصاب وی در این شورا حضور نداشت! از این نکته میگذریمکه این شورا اساساً وظایف قابلی نداشت و بود و نبودش قرقی ندارد. در واقع شورایهماهنگی کاریکاتوری از مجمع عمومی بود و برای این پیش بینی گردید تا تغییر نظاممدیریتی خیلی قبیح جلوه نکند! با اساسنامه جدید و حذف شوراهای واقعی عملاً گفتگودر این نهاد تضعیف گردید و دوره ریاست دکتر طیبی عملاً حذف گردید و صرفاً جنبهتشریفاتی یافت. نکته قابل‌توجه این است که در اساسنامه جدید جهاد از واحدهای ایننهاد که عناصر بنیادی جهاد و به قول برخی از جهادگران بن یاخته‌های این نهاد محسوبمی‌شدند، هرگز نامی به میان نیامده و همیشه از مراکز علمی و پژوهشی و فرهنگی نامبرده شده و به‌عبارت‌دیگر این مراکز به رسمیت شناخته شده‌اند. درصورتی‌که دراساسنامه قبلی این واحدها بودند که رسمیت داشتند و ساختار و ترکیب شورای واحد نیزتعیین شده بود. جالب‌تر اینکه در اساسنامه قبلی، تشکیل جهاد دانشگاهی دانشکده‌ها وآموزشکده‌ها نیز ولو به‌اختصار تعیین تکلیف شده بود. علیرغم اضمحلال نظام شوراییاین امکان وجود داشت که روسای جهاد امکان گفتگو را حتی در این ساختار جدید فراهمنمایند کما اینکه در دوره ریاست دکتر منتظری کم‌وبیش فرصت گفتگو فراهم بود و حتیدرباره استقرار نظام انتخاباتی در واحدها مباحثی انجام شد و مطالعاتی صورت گرفتولی افسوس که عمقی نیافت و گسترش پیدا نکرد و تلاش برای رسمیت یافتن نظام انتخابرئیس جهاد نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود!


چند روز مانده به اینکه برنامه دستخط شبکهتهران با موضوع مصاحبه با دکتر حمیدرضا طیبی رئیس جهاد دانشگاهی بر روی آنتن برود،تبلیغ زیادی در شبکه‌های مجازی و رسانه‌های اجتماعی وابسته به جهاد مثل ایسنا برایدیدن این برنامه صورت گرفت، به‌طوری‌که مدیرعامل خبرگزاری دانشجویان آقای علیمتقیان هم به میدان آمد و شخصاً اطلاع‌رسانی می‌کرد! گویا مصاحبه رئیس جهاد بابرنامه دستخط سوای مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های تکراری و خسته‌کننده و کم محتوا و کلیشه‌ایمتداول توسط ایشان است و وی حرف‌های نغزی دارد که تاکنون گفته نشده‌اند و اندیشه‌هاییدارد که بیان آن‌ها تازگی دارد و باید به گوش جان شنیده شوند! بعد از پخش برنامه بهنظر می‌رسد که ‌همه هیاهو و به میدان آمدن جهادگران کهنه‌کار! و فعال شدن مسئولاندستگاه تبلیغاتی این نهاد ربطی به محتوای برنامه مذکور نداشته و بیشتر برای جلب‌توجهو کسب رضایت حضرت رئیس صورت گرفته است که اخیراً ریاستش تمدید گردیده و وعدهتغییرات گسترده مدیریتی و سر خرمن‌های زیادی داده و کسی نمی‌خواهد از کیک قدرتنصیبی نبرد یا از سر خوان قدرت و پست و مقام کنار برود ولو اینکه 40 سال سابقهخدمت داشته باشند! مصاحبه همان بود که انتظار می‌رفت کم محتوا و بی‌اثر و صرفاً موردعلاقهکسانی که جزئیات زندگی دیگران از قبیل تعداد نوه و نتیجه و دسته‌گل عروسی و میزانمهریه و امثالهم را دنبال می‌کنند!

معلوم نیست در کشوری که به انواع گرفتاری‌هاناشی از تحریم و سوء مدیریت مبتلاست و کمبود بودجه بسیاری از پروژه‌های کلان و سرمایه‌گذاریرا متوقف کرده و فقر و نابرابری طبقاتی بیداد می‌کند و ضروری است که هر ریال اینمملکت با برنامه و حساب‌وکتاب خرج شود، این برنامه‌ها که کم هزینه ندارند، چقدرمفید هستند و چه گرهی از کار فروبسته این ملت را باز می‌کنند؛ مثلاً در همینمصاحبه دکتر طیبی با برنامه دستخط چه چیزی عاید جهادگران شده است، به بقیه اقشار واصناف کاری نداریم؟ در این مصاحبه دکتر طیبی به‌راحتی خلاف می‌گوید و واقعیت راطور دیگری جلوه می‌دهد. سعی می‌کند از خود تصویری ارائه کند که هرگز نبوده است. دراین مصاحبه وانمود می‌کند که با دخالت بیرون از جهاد مخالف بوده و استقامت ورزیده استدرحالی‌که وی با دخالت بیرون از جهاد به ریاست این نهاد رسید و همواره در دورهریاست خود در حال باج دادن به قدرت‌های بیرون از جهاد بوده و چوب حراج به پست‌هایمدیریتی زده و به‌طور مستمر این نهاد را به بودجه‌های و دخالت دولتی‌ها و اربابقدرت وابسته کرده است.


روابط عمومی جهاد دانشگاهی در خبر مربوطبه تائید ریاست دکتر طیبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی بار دیگر نکته‌ای را مورد تأکیدقرار داد که قبلاً درباره مصوبه هیأت امنا شرح داده بود؛ یعنی اینکه هیأت امنای جهاددانشگاهی در جلسه‌ مورخ 29 مهرماه سال جاری دکتر حمیدرضا طیبی را با کسب 9 رأی ازمجموع 9 رأی مأخوذه، به‌عنوان تصدی ریاست جهاد دانشگاهی انتخاب کرد». البته خبرروابط عمومی تأکید دیگری داشت و آن اینکه دکتر طیبی به‌عنوان گزینه‌ی نهایی»انتخاب شده بود! فعلاً متعرض این نکته نمی‌شویم که چقدر عبارت گزینه نهایی» بی‌معنیاست چون به‌غیراز دکتر طیبی گزینه دیگری برای ریاست در همه سطوح مطرح نشده بود. اینخبر پیامدهایی به دنبال دارد که آن‌چنان‌که بایدوشاید موردتوجه جهادگران قرارنگرفته یا حداقل نظرات آنان در این موضوع به نحو عمومی منعکس نشده است.

پس از پایان دوره ریاست دکتر محمدحسین یادگاریوقتی برای تعیین رئیس جدید جهاد در هیأت امنا رأی‌گیری به عمل آمد، از نه نفر عضواین هیأت هشت نفر به دکتر طیبی رأی دادند و یک نفر به دکتر یادگاری رأی داد. فردیکه به دکتر یادگاری رأی داد خود وی بود. به لسان دیگر دکتر یادگاری در هیأت امنابرای ریاست جهاد به خودش رأی داد و خویشتن را برای ریاست جهاد گزینه مناسب‌تری می‌دانست!رأیی که دکتر یادگاری به خودش داد اسباب تمسخر خیلی از جهادگران قرار گرفت. او رامضحکه کردند و آن رفتار را مصداق نداشتن فرهنگ و معرفت جهادی دانستند! برای خیلیاز جهادگران دکتر یادگاری خودشیفته‌ای بود بیگانه با ارزش‌های اخلاقی و مدیریتجهادی. برای جهادگران پذیرفته نبود که عضو جهادی به خودش رأی بدهد. این عمل یادگاریهمواره در نظر اکثر جهادگران به‌عنوان ذنب لایغفر تلقی می‌شد! فعلاً کاری به ایننداریم که طیفی که بیشتر از دیگران به عمل یادگاری اعتراض داشت جزو کدام جناح یبودند.

اما وقتی دکتر طیبی برای بار چهارم به ریاستجهاد انتخاب گردید، روابط عمومی این نهاد مسرور و مشعوف از این انتخاب فرخنده،بلافاصله با استفاده از همه امکانات و ابزارهای رسانه‌ای نسبت به انتشار خبر اقدامکرد و این کار را چنان با شتاب و تعجیل انجام داد که پیامدهای آن مورد غفلت قرارگرفت! طبق خبر منتشره توسط روابط عمومی، ریاست دکتر طیبی به اتفاق آرا در هیأتامنا به تصویب رسید. به‌بیان‌دیگر جناب دکتر طیبی در جلسه هیأت امنا به ریاست خودشرأی دارد! اگر از دکتر طیبی سؤال کنید که با کدام ملاک و معیار آموخته در مکتبجهاد به خودش رأی داده است یا کدام آرش‌های اخلاقی و فرهنگ جهادی مؤید فعل وی بودهاست چه جوابی خواهد داشت؟ البته که فقدان کاندیدای دیگر محمل و بهانه مناسبی بهنظر نمی‌رسد، زیرا وقتی تنها کاندیدای ریاست اوست و هیچ سازوکاری هم برای انتخابرئیس جهاد وجود نداد، حداقل کاری که دکتر طیبی می‌توانست انجام بدهد این بود که دررأی‌گیری شرکت نکند بدین معنی که حتی در هنگام رأی‌گیری هم در جلسه حضور نداشتهباشد چه برسد به اینکه به خودش رأی بدهد. رأی ندادن به خود کاری است که قبلاً جزوفرهنگ جهادی بود و مکرر اتفاق می‌افتاد که جهادگران عضو شوراها و کمیسیون در هنگامرأی‌گیری درباره موضوعی که ذینفع آن بودند از جلسه خارج می‌شدند؛ اما اضمحلالفرهنگ جهادی و سقوط سلوک و مدیریت جهادی که از زمان ‌نژاد و با انتخاب دکتر طیبیآغاز شد سرانجام کار را به اینجا رسانده که رئیس جهاد که به عبارتی سمبل و نمادجهادگران است، با اعتماد نفس بالا و بدون پروای ملاحظات ارزشی و اخلاقی، با شیفتگیتمام به خودش رأی می‌دهد! این در حالی است که به‌قرار اخبار منقول از نزدیکان دکترطیبی موضوع موافقت دولت با تمدید ریاست وی یک روز قبل از برگزاری جلسه هیأت امنا توسطوزیر بهداشت به اطلاع دکتر طیبی رسیده بود؛ به‌عبارت‌دیگر تردیدی در ریاست مجدد وینبود و یک رأی کمتر تاثیری در انتخاب وی به عنوان رئیس جهاد نداشت!


در قسمت اول این نوشته گفتیم که دکتر طیبیقصد دارد بار دیگر و برای چهارمین دوره به ریاست جهاد برسد و همچنین بیان کردیم کهبسیاری از جهادگران بی‌صبرانه منتظرند تا دوره اخیر ریاست جهاد تمام شود و دکتر طیبیاز ریاست این نهاد کنار گذاشته شود و اعلام کردیم که آنچه مدت‌هاست ورد زبانمخالفان است یک جمله است: طیبی باید برود»! در قسمت اول به مؤلفه برنامه‌ریزی درمدیریت ده‌ساله دکتر طیبی پرداختیم و سعی کردیم نشان بدهیم که برنامه‌ریزی در طولمدیریت ایشان چه جایگاهی داشته و عملکرد و نتیجه آن چه بوده است. در این پست قصدداریم به یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم مدیریتی یعنی مؤلفه سازمان‌دهی بپردازیم وچگونگی این مؤلفه را در مدیریت ده‌ساله دکتر طیبی بررسی کنیم.

برای نیل به هدفها، سازماندهی گامی ضروریاست و به کمک این فعالیت است که مأموریت و هدف کلی هر سازمان در قالب هدف‌های جزئی‌ترو وظایف واحدهای شکسته شده و تحقق آن میسر می‌گردد. در سازمان‌دهی قاعده بر ایناست که وظایف و اختیارات و مسئولیت‌های واحدها و پست‌ها مشخص شده و نحوه هماهنگی وارتباط بین آن‌ها معین می‌شود. در مورد سازمان‌دهی امروزه اعتقاد بر این است کهفعالیت مستمر و مدامی است که مدیر همواره با آن روبروست. ازاین‌رو بعضی از صاحب‌نظرانسازمان و مدیریت از این وظیفه را سازمان‌دهی مجدد یا فرایند انتخاب دائم نام نهاده‌اند.به‌زعم آنان در محیط متغیر و متحول امروز مدیران باید به‌طور مستمر ساختارهایسازمانی خود را با شرایط محیطی تطبیق داده و اصلاحات لازم را در آن به عمل آورند.پویایی مدیریت ایجاب می‌کند تا سازمان‌دهی در پی سازگاری سازمان با محیط متغیر، فناوری‌هایجدید و سایر سازمان‌ها استمرار داشته باشد و در این راه کارآمدتر عمل کند.

برای سازمان‌دهی مبانی مختلفی وجود دارد. یکیاز رایج‌ترین مبانی سازمان‌دهی سازمان بر مبنای وظیفه یا هدف می‌باشد. در سازمانبر مبنای هدف، واحدها برحسب وظیفه تقسیم شده و هر یک وظیفه‌ای غیرمشابه با دیگریانجام می‌دهد. برای سازمان‌دهی بر این مبنا باید وظیفه کلی و هدف اصلی سازمان بهوظایف جزئی‌تر تقسیم شود و این تقسیم‌بندی تا حدی که معقول باشد ادامه یابد. اصولاًهر سازمانی برای انجام وظایف خود نیاز به دو نوع واحد صف و ستاد دارد. واحدهای صفواحدهایی هستند که مستقیماً مجری هدف اصلی سازمان می‌باشند و واحدهای ستادی کمکدهنده و یاری کننده واحدهای صف در انجام وظایفشان می‌باشند. بدین ترتیب ملاک اساسیشناخت و تشخیص واحدهای صف و ستاد در هر سازمانی هدف اصلی آن سازمان می‌باشد. به‌طورخلاصه در سازمان بر مبنای وظیفه، هدف کلی و مأموریت اصلی سازمان را بر اساس تقسیماتوظیفه‌ای در قالب واحدها و پست‌ها می‌شکنیم و سپس مسئولیت‌ها و اختیارات پست‌ها وواحدها را مشخص می‌سازیم. سپس این پست‌ها و واحدها را چنان با هم مرتبط می‌سازیمکه کار هماهنگی و نظارت و هدایت از طریق سطوح مختلف مدیریت امکان‌پذیر شود.


در دو پست قبلیاشاره کردیم که دکتر حمیدرضا طیبی رئیس ده‌ساله جهاد دانشگاهی از بدو ریاست بر ایننهاد انقلابی در ایام و مناسبت‌های مختلف در مجامع مختلف سخنرانی‌هایی ایراد کردهو وعده‌های زیادی داده است. همچنین در مصاحبه‌های مختلف نیز فهرستی از برنامه‌ها وطرح‌هایی را اعلام کرده که قرار است با اجرا و پیاده‌سازی آن‌ها موجبات پیشرفت وتعالی جهاد دانشگاهی و کشور را فراهم نماید. این وعده‌ها منحصر به پیشرفت و توسعهدر داخل کشور نیست و صرفاً جنبه ملی را در برنمی‌گیرد. وعده‌های ایشان ابعاد منطقه‌ایو بین‌المللی نیز داشته است! بخشی از وعده‌های دکتر طیبی را در دو پست قبلی ذکرکردیم و درباره نتیجه این وعده‌ها پرسش‌هایی را مطرح کردیم. در این پست با هم نگاهیمی‌کنیم به دیگر وعده‌های آقای دکتر طیبی در مدتی که ریاست جهاد دانشگاهی را برعهده داشته و به نظر می‌رسد که باد هوا بوده است! در اینجا هم از او سؤال می‌کنیمکه وعده‌های داده شده توسط ایشان در مدت تصدی مسئولیت این نهاد اعم از خرد و کلانچه شد و به کجا رسید!

- جمعه / ۱۶مرداد ۱۳۸۸: در حوزه فرهنگی نیز درصددیم در چند زمینه خاص خصوصا فعالیت‌هایدانشجویی به سازمان برتر تبدیل شویم. رئیس جهاد دانشگاهی خاطرنشان کرد: کار دیگریکه در جهاد دانشگاهی آغاز کردیم تجمیع توانمندی‌های موجود در واحدهای مختلف جهادبه منظور ورود به عرصه‌های بزرگتر علمی و فناورانه بود که در این راستا سه حوزهنفت، گاز و پتروشیمی، حمل و نقل ریلی و کانی‌های فی به‌عنوان زمینه‌های کاریاصلی جهاد انتخاب شد با تلاش محققان این پژوهشگاه داروی خاصی برای درمان سرطان خوندر مدل آزمایشگاهی تولید شده که اختصاصاً سلول‌های سرطانی را از بین می‌برد.کنسرسیوم سه‌جانبه‌ای بین صنایع دفاع، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و جهاددانشگاهی با هدف تأمین مالی، تجهیزاتی و فن آورانه اجرای پروژه‌های بزرگ نفتی کشورایجاد شده که بخش فن آورانه را جهاد دانشگاهی به عهده دارد. شاخص‌هایی را نیز برایارزیابی فعالیتها تدوین کرده‌ایم و به‌هیچ‌وجه قبول نمی‌کنیم که همین بودجه محدودنیز صرف پروژه‌های معمولی شود و هر یک از واحدها باید در حوزه‌ای خاص به عنوان قطبعلمی و فن آورانه مطرح شوند.

پ.ن. در چهفعالیت‌هایی سازمان برتر شده‌اید و سازمان‌های مورد مقایسه کدام بودند؟ تجمیعتوانمندی به کجا رسید؟ شما که به خاطر گل روی دکتر قرنفلی و اینکه دفترودستکیمطابق شأن ایشان فراهم کنید دانشکده علوم پایه مستقل ایجاد می‌کنید از کدام تجمیعصحبت می‌کنید؟ شما که توانایی ادغام ساختارهای موازی و ناکارآمد و زائد را نداریدچگونه قادر به انجام کارهای بزرگی چون تجمیع توانمندی خواهید بود؟ آیا اکنون واحدهادر حوزه‌ای خاص به عنوان قطب علمی و فن آورانه مطرح هستند؟ آیا داروی خاصی برایدرمان سرطان خون ساخته شد و مجوز گرفت و به بازار آمد؟

- دوشنبه / ۲۰مهر ۱۳۸۸: سازمان فعالیت‌های قرآنی دانشجویان كشور در كنار فعالیت‌های شایسته‌ایكه انجام داده باید راهی هم برای آسان‌سازی فراگیری زبان عربی ارائه دهد.

پ.ن. سازمانی کهمیلیاردی هزینه می‌کند آیا موفق شده است راهی برای آسان‌سازی فراگیری زبان عربیارائه دهد یا اینکه باید سالیان سال و میلیاردها تومان دیگر هزینه کند؟

- چهارشنبه / ۲۰آبان ۱۳۸۸: رئیس جهاد دانشگاهی كشور در مراسم افتتاح فاز اول ساختمان موسسه آموزشعالی جهاد دانشگاهی استان یزد از ایجاد شعبه جهاد دانشگاهی در خارج از كشور وتوسعه تحصیلات تكمیلی به عنوان یكی از اولویت‌های جهاد دانشگاهی خبر داد. رئیسجهاد دانشگاهی با اشاره به توانمندی‌های واحد استانی یزد، گفت: واحد یزد قطب علمیو فناوری در زمینه سرامیك می‌شود.

پ.ن. این هم یکیدیگر از وعده‌های سر خرمن بود. نه موسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد شعبهدر خارج از کشور ایجاد کرد و نه جهاد دانشگاهی و نه واحد یزد قطب علمی و فناوری درزمینه سرامیك شد. مقدمات ایجاد یک مرکز درمانی در کشور آذربایجان با خرید ساختمانو تعمیر و تجهیز آن انجام شد که آن‌هم در زمان ریاست دکتر یادگاری بود و در 6 سال بعدییعنی دوره مدیریت جنابعالی بلاتکلیف مانده است. 


اوایل شهریور مال سال جاری با خبر شدیمکه جناب رئیس جهاد دانشگاهی جلسه‌ای را در پژوهشگاه رویان تشکیل داده و در موردنحوه انتخاب رئیس آینده این نهاد گفتگو شود. در این جلسه برخی از معاونان و روسایواحدها و اعضای جهادی هیأت امنا و تنی چند از قدیمی‌ها و بازنشستگان خاص» حضور داشته‌اند!در این جلسه برخی از حضار مخالف برگزاری انتخابات از طریق اعضای جهاد بودند وانتخابات را بی‌حاصل و ناموجه می‌دانستند؛ یکی اینکه برگزاری انتخابات و رأی‌گیریاز اعضا جایی در مقررات ندارد یا به‌بیان‌دیگر در سیستم انتخاب رئیس جهاد نقشیبرای اعضا دیده نشده است و دیگری اینکه هیأت امنا وقعی به نظر اعضای جهاد نمی‌گذاردو رأساً تصمیم می‌گیرد و ثانیاً برگزاری انتخابات و دعوت از اعضا هزینه دارد و دورریختن پول است! گویا دکتر طیبی نیز ازجمله افراد مخالف برگزاری انتخابات بود. ازطرف دیگر برخی از حضار با برگزاری انتخابات و اخذ رأی اعضا موافق بودند اولاً بهخاطر اینکه این روش تقریباً در جهاد نهادینه شده و به‌صورت سنت درآمده است و ثانیاًکاندیدهای ریاست جهاد باید هم رقابت کنند و برنامه‌های آن‌ها در مقایسه با یکدیگرقرار گیرد و ثالثاً حضور در انتخابات و رقابت کردن و برآمدن رئیس آینده ازانتخابات بیانگر میزان مقبولیت رئیس آینده است نیروها با رضایت و علاقه‌مندی با ویهمکاری می‌کنند.

در جمع‌بندی نهایی ظاهراً نظر دومپذیرفته شد و قرار شد اعضای جهادی هیأت امنا مقدمات برگزاری انتخابات را برایمهرماه فراهم کنند. جهادگران همه در انتظار تصمیم اعضای جهادی هیأت امنا ماندند.در اواخر شهریورماه اعلام شد که جلسه هیأت امنا برگزار می‌شود که خبر غیرمنتظره‌ایبود؛ زیرا موضوع جدی و مهمی وجود نداشت که در دستور کار قرار بگیرد و چنانچه درجلسه هیأت امنا فی‌الفور تصمیم‌گیری نشوند کُمِیت جهاد لنگ بماند! و مشکلات اداریو اجرایی به دنبال داشته باشد. ارسال دعوت‌نامه و دستور جلسه به‌صورت اختصاصی و حفاظت‌شدهتوسط دفتر ریاست انجام گرفت! و ظاهراً قرار نبود غیرخودی‌ها از دستور جلسه اطلاعیابند. گویا در تحویل دعوت‌نامه به اعضای غیر جهادی هیأت امنا سفارش شده بود که شخصاًدر جلسه حضور یابند. شایعه شده بود که قرار است در این جلسه دکتر طیبی گزارشعملکرد خود را ارائه دهد و اعلام نماید که مایل به ادامه ریاست جهاد برای یک دورهدیگر می‌باشد و علاوه بر زمینه‌سازی، مزاج جلسه را بسنجد که تا چه میزان با ریاستوی موافق است. شایعه دیگر این بود که دکتر طیبی می‌خواهد به همه رکب بزند و چنانچهفضا مناسب بود موضوع انتخاب رئیس را مطرح و رأی اعضای را برای یک دوره دیگر به دستبیاورد! از این نکته می‌گذریم که تمام ابواب‌جمعی معاونین و دفاتر کل در ایاممانده به برگزاری جلسه هیأت امنا بسیج شده بودند که گزارش‌های لازم را تهیه کنند؛ گزارش‌هاییخام و یک‌طرفه که واقعیت این نهاد را به‌درستی منعکس نمی‌کرد ولی ظاهر فریب بود!


در پست قبلیاشاره کردیم دکتر حمیدرضا طیبی رئیس ده‌ساله جهاد دانشگاهی از بدو ریاست بر ایننهاد انقلابی در ایام و مناسبت‌های مختلف در مجامع مختلف سخنرانی‌هایی ایراد کردهو وعده‌های زیادی داده است. همچنین در مصاحبه‌های مختلف نیز فهرستی از برنامه‌ها وطرح‌هایی را اعلام کرده که قرار است با اجرا و پیاده‌سازی آن‌ها موجبات پیشرفت وتعالی جهاد دانشگاهی و کشور را فراهم نماید. این وعده‌ها منحصر به پیشرفت و توسعهدر داخل کشور نیست و صرفاً جنبه ملی را در برنمی‌گیرد. وعده‌های ایشان ابعاد منطقه‌ایو بین‌المللی نیز داشته است! بخشی از وعده‌های دکتر طیبی را در پست قبلی ذکر کردیمو درباره نتیجه این وعده‌ها پرسش‌هایی را مطرح کردیم. در این پست با هم نگاهی می‌کنیمبه دیگر وعده‌های آقای دکتر طیبی در مدتی که ریاست جهاد دانشگاهی را بر عهده داشتهاست و به نظر می‌رسد که به قول ایرج میرزا باد هوا بوده است! در اینجا هم از اوسؤال می‌کنیم که وعده‌های داده شده توسط ایشان در مدت تصدی مسئولیت این نهاد اعماز خرد و کلان چه شد و به کجا رسید.

- جمعه / ۱۳ اردیبهشت1387: قطب‌های علم و فن‌آوری در پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی تشكیل شود. یكیاز كارهایی كه باید كه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی انجام بدهیم ایناست كه مشكلاتی را كه كشور در حوزه علوم انسانی با آن مواجه است دسته‌بندی كنیم.

پ.ن. اولین باردر خردادماه 1386 بود که دکتر طیبی تشکیل قطب‌های علم و فناوری را در زمینه‌هایمختلف وعده داد. سپس در مردادماه همان سال پیش‌تر رفت و داشتن حداقل یك یا دو قطبعلم و فن‌آوری در هر یك از واحدهای جهاد دانشگاهی در كشور بر مبنای مزایای بومی»از اهداف کمی دانست. این بار هم وعده تشکیل قطب علم و فناوری تکرار می‌شود ولی در پژوهشگاهعلوم انسانی و آن‌هم چند قطب در یک پژوهشگاه! از جناب دکتر طیبی سؤال می‌کنیمایجاد قطب‌های علم و فن‌آوری در پژوهشگاه علوم انسانی پس از ده سال به کجا رسید؟اگرچه دسته‌بندی مشكلاتی كه كشور در حوزه علوم انسانی با آن مواجه است کار شاقینیست و از یک پژوهشگاه بیش از این انتظار می‌رود! ولی آیا این دسته‌بندی انجام شدو مفید فایده‌ای واقع گردید؟

- چهارشنبه / ۲۵اردیبهشت ۱۳۸۷: فرهنگ زیربنای توسعه علمی و فناوری كشور است و از همین رو فعالیت‌هایفرهنگی در جهاد دانشگاهی جایگاه ویژه‌ای دارد. نظارت بر فعالیت‌های فرهنگی و بررسیاثربخشی آن مساله‌ای مهم است كه باید در برنامه‌های جهاد دانشگاهی مورد توجه قرارگیرد؛ زیرا معتقدم این مجموعه می‌تواند زمینه‌ساز تحقق بسیاری از اهداف انقلاباسلامی باشد.

پ.ن. از آقایدکتر طیبی باید پرسید که فعالیت‌های فرهنگی پس از ده سال ریاست چه جایگاه ویژه‌ایدر جهاد پیدا کرده است؟ غیر از اینکه از زمان ریاست شما بدتر شده و رو به اضمحلالاست؟ در طول ریاست شما چه تعداد از نیروهای کیفی حوزه فرهنگی از این نهاد کوچ کرده‌اندیا عطای فعالیت‌های فرهنگی به لقایش بخشیده‌اند و انزوا و بی‌تفاوتی پیشه کرده‌اند؟ته‌مانده بارقه‌های ضعیف فعالیت‌های فرهنگی به پایمردی نیروهایی است که هیچ نسبتیبا افکار و نحوه مدیریت شما ندارند و آتش به اختیار عمل می‌کنند. شما با انتصابقالیباف چیها و کاسبان شهرداری تیر خلاص به حوزه فرهنگی زده‌اید.

- یکشنبه / ۲۹اردیبهشت ۱۳۸۷: پژوهش‌هایی در زمینه‌ دریا و صنایع وابسته به آن، کشاورزی، میوه‌هایگرمسیری و سردسیری و حوزه‌های آموزش و فرهنگ آغاز شده است. سیستان و بلوچستان به ‌لحاظشرایط اقلیمی و تنوع منابع خدادادی بستر بکر و مناسبی برای تحقیقات علمی است. جهاددانشگاهی تمامی امکانات و توان خود را برای بالفعل درآوردن این استعدادها وتوانمندی‌ها به‌ کار خواهد گرفت.

پ.ن. آقای دکترطیبی چه خبر از به کار گرفتن تمامی امکانات و توان خود برای بالفعل درآوردن ایناستعدادها و توانمندی‌های سیستان و بلوچستان؟ استان پیشکش برای واحد محروم ایناستان چه کرده‌اید؟ آیا از میلیاردها تومان اعتبارات جهاد که به حلق واحد علم وصنعت ریخته‌اید چیزی باقی مانده تا واحد استان سیستان و بلوچستان بتواند به زخم‌هایخود بزند؟! چگونه می‌توانیم به پژوهش‌هایی که در زمینه‌ دریا و صنایع وابسته بهآن، کشاورزی، میوه‌های گرمسیری و سردسیری آغاز کرده بودید دسترسی پیدا کنیم ونتایج آن را مشاهده کنیم؟


دکتر حمیدرضاطیبی رئیس ده‌ساله جهاد دانشگاهی از بدو ریاست بر این نهاد انقلابی در ایام ومناسبت‌های مختلف در مجامع مختلف سخنرانی‌هایی ایراد کرده و وعده‌های زیادی دادهاست. همچنین در مصاحبه‌های مختلف نیز فهرستی از برنامه‌ها و طرح‌هایی را اعلامکرده که قرار است با اجرا و پیاده‌سازی آن‌ها موجبات پیشرفت و تعالی جهاد دانشگاهیو کشور را فراهم نماید. این وعده‌ها منحصر به پیشرفت و توسعه در داخل کشور نیست وصرفاً جنبه ملی را در برنمی‌گیرد. وعده‌های ایشان ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی نیزداشته است! مثل محمود ‌نژاد رئیس‌جمهور سابق که از برنامه‌هایش این بود کهمسائل کشور را هر جه سریع‌تر حل کند و به حل مسائل جهانی و بین‌المللی بپردازد؛رفیق 20 ساله او یعنی دکتر حمیدرضا طیبی نیز ‌چنین سودایی دارد و می‌خواهد جهاددانشگاهی را به فراسوی مرزها ببرد!

وعده‌ووعیدهایدکتر طیبی طیف وسیعی از موضوعات علمی و پژوهشی و آموزشی و فرهنگی و فناوری وساختارهای سازمانی کارآمد و توسعه نیروی انسانی و فناوری اطلاعات و برنامه‌ریزی وفرهنگ و مدیریت جهادی و ارزش‌های انقلابی را در بر می‌گیرد. علاوه بر این بهمناسبت‌های مختلف به دولتمردان و دستگاه‌های اجرایی و سازمان‌ها و نهاد رهنمودداده است که ما حاضریم شما را در امور مختلف کمک کنیم و چیزهایی را یاد بدهیم کهنمی‌دانید! آن‌ها را به خویشتن‌داری و تحمل مخالف توصیه می‌کرد. آن‌ها را بهناتوانی در برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌ها متهم می‌کرد و اینکه کار بلد نیستند.بدون ذکر نمونه و مصداق ادعا می‌کرد که رویه جهادی، به گفتمان رایج در کشور تبدیلشده است! در این نوشته به رهنمودهای وی به دولت‌ها و همچنین انتقادات او از نهادهاو دستگاه های اجرایی نمی‌پردازیم. در این نوشته با هم نگاهی می‌کنیم به وعده‌هایآقای دکتر طیبی در مدتی که ریاست جهاد دانشگاهی را بر عهده داشته است و بنظر میرسد که به قول ایرج میرزا باد هوا بوده است! از او سؤال می‌کنیم که وعده‌های دادهشده توسط ایشان در مدت تصدی مسئولیت این نهاد اعم از خرد و کلان چه شد و به کجارسید! امیدواریم هیأت امنا نیز نتیجه وعده‌های ایشان را پیگیری کند. در این نوشتهسعی شده که صرفاً وعده‌ها بررسی شوند و گزارش فعالیت‌های انجام شده و سخنان توصیفیو توصیه‌ای و مدعیات وی درباره منشأ و جایگاه این نهاد و مدعیاتی که درباره عملکردجهاد دانشگاهی بیان کرده است ازجمله اینکه جهاد از تمامی مأموریت‌هایش سربلندبیرون آمده است! جزو بررسی قرار نگرفته‌اند.


دکتر طیبی رئیس کنونی جهاد دانشگاهی کممخالف ندارد. البته منظورمان در جهاد دانشگاهی است. ولی باید انصاف داد که ویهواداران و موافقانی نیز دارد. طیبی به خواست محمود ‌نژاد رئیس‌جمهور قدرقدرت و قوی شوکت وقت که معجزه هزاره سوم لقب گرفته بود، با کنار گذاشتن و نفی سنت‌هایدیرینه جهاد به مقام ریاست این نهاد رسید. سازوکار انتخاب دکتر طیبی به ریاست جهادساده بود. ‌نژاد که به اعتراف دکتر طیبی در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا دوستی‌اشبا وی قدمتی به اندازه تاریخ جهاد دانشگاهی داشت!» اشارتی کرد و اعضای غیر جهادی هیأتامنا که با بصیرت» دکتر منتظری اکثریت را در این هیأت حائز شده بودند! با سردویدند و اطاعت امر کردند و رای به ریاست دکتر طیبی دادند. ریاست مشارالیه بر جهادبه‌ظاهر انتخاب بود ولی در اصل انتصاب بود. طرفداران دکتر طیبی پس از انتخاب وی بهریاست جهاد عموماً به پست‌های معاونت جهاد و مدیرکل و ریاست واحد گمارده شدند وبعد از یک دوره فترت که همان ریاست دکتر یادگاری در این نهاد است اکثراً به چرخهقدرت بازگشتند.

بنا بر شنیده‌ها دکتر طیبی قصد دارد باردیگر و برای چهارمین دوره به ریاست جهاد برسد و با پشت سر گذاشتن دوره ریاست دکترمنتظری به‌تنهایی رکورددار طول مدت ریاست بر این نهاد باشد! البته اگر یک سالریاست اضافی دوره اول مدیریت دکتر طیبی را در نظر بگیریم که ‌نژاد او را میانزمین و آسمان نگاه داشته بود و نه ریاستش را تمدید می‌کرد و نه از ریاست خلاصش می‌کرد!هم‌اکنون نیز ایشان نامشان در لیست رکورددارهای این نهاد ثبت شده است! دکتر طیبی کهزمانی عقیده داشت دو تا سه دوره ریاست بر جهاد کافی است تا برای هر مدیری برنامه‌هایخود را در جهاد اجرا کند ظاهراً فراست و بصیرت دیگری پیدا کرده و شاید هم هالهنوری مشاهده کرده و نظر خود را تغییر داده است. برخی از اعضای جهاد معتقدند کهبنده خدا دکتر طیبی درباره دوره سوم ریاست خود دو به شک بود و اطمینان لازم رانداشت والا چنین فرمایشی نمی‌کرد! بسیاری از جهادگران بی‌صبرانه منتظرند تا دورهاخیر ریاست جهاد تمام شود و دکتر طیبی از ریاست این نهاد کنار گذاشته شود. آنچه مدتهاستورد زبان مخالفان است یک جمله است: تمدید ریاست طیبی برای جهاد فاجعه خواهد بود و  طیبی باید برود»!

اما چرا طیبی باید از ریاست جهاد کنارگذاشته شود؟ دلیل مخالفان وی چیست؟ تقلیل دادن نظر مخالفان دکتر طیبی به منافعشخصی و خواهش‌های نفسانی کاری از پیش نمی‌برد و نزد افکار عمومی جهادگران اقناع‌کنندهنخواهد بود؛ زیرا می‌توان نظر موافقان وی را نیز با همین نگاه تقلیل گرایانه وحوالت به هواهای نفسانی و مطامع دنیوی آنان توجیه کرد. هم موافقان و هم مخالفاندکتر طیبی نظر خود را باید مستند به شاخص‌های مدیریتی و اخلاقی کنند که برایارزیابی عملکرد رئیس جهاد از مقبولیت و عینیت کافی برخوردار باشد. ذیلاً به‌اختصاربه آن‌ها اشاره می‌شود:


از ابتدای پیدایش پیام‌رسان‌ها برای گوشی‌هایهمراه که اجازه می‌داد کاربران آن‌ها گروه‌ها و کانال‌هایی را به‌صورت عمومی یامحدود ایجاد نمایند یا به عضویت آن‌ها دربیایند و به تبادل‌نظر به پردازند، برخیاز اعضای جهاد دانشگاهی نیز مبادرت به ایجاد گروه‌هایی نمودند. برخی از مؤسسان اینگروه‌ها با هویت مشخص فعالیت می‌کردند ولی هویت برخی دیگر ناشناخته بود. صرف‌نظراز اهدافی که گروه‌ها برای آن‌ها ایجاد شده بودند، نحوه فعالیت کاربران به‌صورتناشناس یا معلوم از موضوعات مناقشه برانگیز و جالب‌توجه در گروه‌ها بوده و گفتگوپیرامون این موضوع علیرغم فرازوفرودی که داشته است کمابیش ادامه دارد. در میان پیام‌رسان‌هابا توجه به استقبال گسترده‌ای که از پیام‌رسان تلگرام شده بود و امکانات گسترده‌ترو مناسب‌تری که داشت، بیش از سایر پیام‌رسان‌ها مورد استقبال جهادگران قرار گرفت.مدیریت جهاد دانشگاهی از همان ابتدا توجه خاصی را نسبت به مؤسسان گروه‌ها و بهمطالب مندرج در این گروه‌ها مبذول می‌داشت و حساسیت زیادی را بخصوص نسبت به مطالبانتقادی پیرامون این نهاد و نحوه مدیریت آن از خود نشان می‌داد و تلاش می‌کرد کهکنترل بیشتری بر روی گروه‌ها اعمال نماید و دامنه فعالیت آن‌ها را محدود کند.البته ایجاد محدودیت برای فعالیت در تلگرام منحصر به تمایل و خواست مدیریت نبود ونهادهای دیگری چون حراست نیز به دلایل امنیتی توصیه‌های برای فعالیت اعضای جهاد درگروه‌های تلگرامی داشتند. حساسیت و کنترل مدیریت بر روی گروه‌های تلگرامی جهادی صورت‌هایمختلفی داشت و طیفی از توصیه و رهنمود و تهدیدات قانونی و پیگیری‌های حقوقی را دربر می‌گرفت. به‌عنوان نمونه، در بهمن‌ماه سال 1396، روابط عمومی جهاد دانشگاهی مطلبیرا با عنوان توضیحی راجع به گروه‌های تلگرامی غیررسمی به نام جهاد دانشگاهی» در گروه‌هایتلگرامی جهادی انتشار داد. این نوشته ضمن گلایه و اعتراض به گروه‌های تلگرامی جهادیکه هویت بانیان آن ناشناخته هستند و با بی‌اخلاقی و بی‌تقوایی اقدام به انتشارتهمت و افترا و سخنان غیرواقع می‌نمایند، جهادگران را تشویق کرد که با هویت معلوممبادرت به تشکیل گروه‌های تلگرامی جهادی بنمایند و وعده همکاری از سوی مصادر رسمیجهاد و پیگیری‌های قانونی و قضایی را نیز بدرقه خواسته خود کرده بود. برخی ازجهادگران در همان موقع نقدهایی را به مطلب روابط عمومی وارد ساختند.

در گروه‌های تلگرامی به‌کرات مشاهده می‌شود کهتعدادی از اعضای گروه در موضوع خاصی وارد بحث‌های جدلی‌الطرفینی بشوند. هنگامی‌کههویت بحث کنندگان شناخته شده است غالباً مشکلی برای ادامه بحث وجود ندارد؛ ولی هنگامی‌کههویت طرفین یا یکی از طرفین معلوم نباشد، غالباً ادامه بحث با مشکل مواجه می‌شود ومساله اصلی کشف هویت مباحثه کننده/کنندگان خواهد شد. در مباحثات یک به چند که یکعضو با هویت ناشناس با چند عضو با هویت معلوم وارد مباحثه می‌شوند، معمولاً ادامهبحث به اینجا می‌انجامد که چرا فرد ناشناس هویت خود را آشکار نمی‌کند؛ و اصرار فردگمنام مبنی بر عدم معرفی هویت واقعی خود موجب می‌شود که به صفاتی چون ترسو یامنافق، دغل‌کار، نفوذی و مشکوک ملقب گردد!

اساس اینترنت بر روی ناشناس بودن قرار دارد! بهنظر عده‌ای ناشناس ماندن در فضای مجازی حق هر کس است و حتی تلاش‌هایی به عمل آمدهتا این حق توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته بشود! چند سال پیش دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل با انتشار گزارشی رمزگذاری ارتباطات وداده‌های دیجیتال و ناشناس ماندن در دنیای آنلاین را ضرورتی انکارناپذیر برای تأمینآزادی بیان و اندیشه و حقی جهان‌شمول دانسته و از همه دولت‌ها خواسته است تا باحفظ این حق پاسخگوی مقتضیات عصر دیجیتال باشند. گزارشگر ویژه دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل درگزارش خود پنهان بودن در فضای اینترنت را حق همه کاربران در سراسر دنیا دانست و ازتمامی دولت‌ها خواست تا مانع از احقاق این حق نشوند. پیش‌نویس این گزارش قرار بود برایتصویب به شورای حقوق بشر سازمان ملل برای تصویب نهایی ارائه شود. در بخشی از این پیش‌نویسآمده بود: امنیت و حریم خصوصی از پیش‌نیازهای لازم برای تأمین حقوق دیگر ازجملهحق دادرسی منصفانه و آزادی تشکیل اجتماعات و برگزاری تجمعات صلح‌آمیز و حق حیات وآزادی است. علاوه بر این رمزگذاری و ناشناس ماندن و مفاهیم امنیتی مستتر در آن‌هاحریم خصوصی و امنیت شهروندان را تأمین می‌کنند و از آن‌ها با عنوان ضرورتیانکارناپذیر برای تأمین حق آزادی بیان و اندیشه در عصر دیجیتال یاد شده است».بعید میدانیم این پیش‌نویس به سرانجام موردنظر رسیده باشد. افشاگری ادوارد اسنودننشان داده است که حتی کشورهای با ادعای دموکراسی نیز خواهان چنین چیزی نیستند. علی‌ای‌حالبه بحث اصلی خود برگردیم. ازنظر ما داشتن هویت ناشناس در گروه‌های تلگرامی جهادی به دلایل زیر موجه است:


گذشته ازبزرگداشت‌هایی که مؤسسات و نهادها به‌طور سالیانه برگزار می‌کنند نوعی دیگر ازبزرگداشت نیز وجود دارد که دهه‌ای است! یعنی هر دهه یک‌بار برگزار می‌شود. در موردجهاد دانشگاهی ظاهراً اولین باز بیستمین سالگرد تأسیس این نهاد در زمان ریاست دکترمنتظری برگزار شد. در مورد برگزاری دهمین سالگرد اطلاعی در دست نیست. سی‌امینسالگرد توسط دکتر محمدحسین یادگاری برگزار گردید اگرچه قبل از ایشان دکتر حمیدرضاطیبی قسمت بیشتر برنامه‌ریزی و مقدمات کار را انجام داده بود ولی با برکناری ویتوسط رفیق بیست‌ساله‌اش محمود ‌نژاد رئیس‌جمهور وقت، دکتر طیبی ناگزیر باعنوان تلخ رئیس سابق جهاد» به ایراد سخنرانی بپردازد! و البته با تشویق جهادگرانحاضر در مراسم هم مواجه شد. عده زیادی از جهادگران اعتقاد دارند که تشویق دکتر طیبیبه قصد مخالفت با رئیس جدید جهاد دکتر یادگاری صورت گرفت که از بیرون جهاد» به ایننهاد تحمیل شد و اصلاً جهادی نبود والا فرایند انتصاب دکتر طیبی با دکتر یادگاریبه ریاست جهاد دانشگاهی یکسان بود! چهلمین سالگرد جهاد هم قرار است توسط دکتر طیبیبرگزار شود و برنامه‌ها و تدارک مفصلی هم دیده شد، ولی کرونا ویروس» کاسه و کوزه‌هارا به هم زد و انجام برخی از برنامه‌ها منتفی گردید. انتظار می‌رود که سالگرد نیم‌قرنتشکیل جهاد یا همان پنجاه‌سالگی، اگر جهادی باقی باشد، بازهم توسط ایشان برگزارشود! امیدواریم زنده باشیم و توفیق شرکت در مراسم پنجاه‌سالگی تشکیل این نهاد راداشته و شرف حضور در رکاب دکتر طیبی را داشته باشیم! مراسمی که هر دهه یک‌باربرگزار می‌شود معمولاً یک ستاد یا شورای اصلی دارد که تصمیمات اصلی را می‌گیرد وچندین کارگروه دارد که وظیفه اجرای تصمیمات ستاد اصلی را بر عهده دارند. ستادهایقبل از چهل‌سالگی از استقلال نظر نسبی برخوردار بودند و تصمیمات آن‌ها کمابیش قابلانجام بود ولی بعد از دوره دوم ریاست دکتر طیبی نه‌تنها ستادهای سالیانه بلکه ستادچهلمین سالگرد نیز استقلال رأی و نظر نداشتند و همه‌چیز در گرو تائید رئیس جهادبود. دکتر طیبی از ابتدای ریاست بر جهاد آن‌قدر در سخنان خود به خودباوری اشارهکرده‌اند که از شمار خارج است! علیرغم اینکه معنای مختلفی از این لفظ مراد کردهاست و خودباوری موردنظر وی تعاریف مختلفی پیدا کرده، ولی مرغ ایشان هنوز یک پادارد و نه از این لفظ دست بردارد و نه حاضر است که معنای مشخصی از آن به دست بدهد یابگوید منظورش از خودباوری چیست و چرا این‌قدر برای او اهمیت دارد ‌که چهل سال فعالیتجهاد دانشگاهی را در خودباوری» خلاصه کرده است و نه مثلاً رویش و بالندگی»، علمجهادى»، جهاد علمى»، علم و فرهنگ جهادی»، حركت جهادى»، حرکت علمی جهت‌گیریانقلابی» که بر گرفته از سخنان مقام معظم رهبری و توصیفات معظم له از این نهاد استبا عبارت مدیریت و فرهنگ جهادی» چند سال اخیر!

ازآنجاکه دیرپاترینرئیس جهاد دانشگاهی دکتر حمیدرضا طیبی بوده است و آغاز ریاست وی با حمایت نیروهایبیرونی صورت گرفت و از آن تاریخ به بعد، دست‌درازی و چنگ‌اندازی ارباب قدرت برمقدرات این نهاد و سفارش پذیری و کرنش دکتر طیبی در برابر این نیروها، سمت و سوییبه جهاد داده و تحولات زیادی را منجر شده که آینده این نهاد را به مخاطره انداختهاست، در پست‌های متعدد سعی کردیم افکار و عقاید و منش و رفتار مدیریتی وی را بررسیو حتی‌المقدور روشن کرده و وعده‌ووعیدهای داده شده توسط ایشان را پیگیری و ازفرجام آن‌ها سؤال کنیم! علی‌ای‌حال در ادامه آن پست‌ها و مباحث اخیر در فضای مجازیسعی می‌کنیم در این پست موضوع خودباوری را ازنظر دکتر طیبی موردبررسی قرار دهیم.


پنجشنبه 20 فروردین سال 1360

بعدازظهر نمایندگان‌ جهاد دانشگاهی‌ آمدندو از خبر باز شدن‌ دانشگاه‌ها در این‌ سال‌، نگران‌ بودند. می‌گفتند هنوز برنامه‌درستی‌ برای‌ دانشگاه‌ها تنظیم‌ نشده‌ است‌ و از کم‌کاری ‌ستاد انقلاب‌ فرهنگی‌ناراحت‌ بودند. پیشنهادهایی‌ هم‌ داشتند که‌ قرار شد تنظیم‌ کنند و بدهند، من‌ هم‌قول‌ رسیدگی‌ دادم‌.

سه‌شنبه 26 خرداد سال 1360

عصر و شب‌، در نخست‌وزیری‌ جلسه‌ای‌ باستاد انقلاب‌ فرهنگی‌ داشتیم‌. درباره‌ برنامه ‌دانشگاه‌ها و تعیین‌ مسئولیت‌ها ـکه‌ فعلاً بین‌ ستاد انقلاب‌ فرهنگی‌ و جهاد دانشگاهی‌ و وزارت علوم‌ مشکلاتی‌ هست‌و تداخل‌ وظایف‌ و اختیارات‌ پیش‌آمده‌ ـ بحث‌ شد؛ متأسفانه‌ ستاد، هنوز برنامه‌مشخصی‌ برای‌ کار دانشگاه‌ها ندارد.

پنجشنبه 21 آبان سال 1360

ساعت چهار در دفتر آقای ‌ای با حضورنخست‌وزیر و اعضای ستاد انقلاب فرهنگی جلسه داشتیم. در دوره‌ تعطیلی‌ دانشگاه‌ها،هزار کتاب تألیف‌ و ترجمه‌ شده‌ و جهاد دانشگاهی‌، خدمات‌ زیادی کرده‌ و نیروهای‌دانشگاهی‌، اعم‌ از استاد و دانشجو در جهت عمران‌ و صنایع‌، خدمات‌ زیادی کرده‌اندو با باز شدن‌ دانشگاه‌ها، مشکل‌ کمبود نیرو خواهیم‌ داشت‌.

شنبه 03 بهمن سال 1360

پس‌ از نماز ظهر، چند مراجعه‌ داشتم‌ وبعد از استراحت‌، مصاحبه‌ای‌ با مجله‌ جهاد دانشگاهی.

پ.ن - منظور از مجله جهاد دانشگاهی نشریهدانشگاه انقلاب» است. مشروح این مصاحبه را در شماره 9 منتشره در اسفند 1360 یا درلینک زیر مطالعه کنید:

https://rafsanjani.ir/records/مصاحبه-آیت-الله-هاشمی-رفسنجانی-با-مجله-دانشگاه-انقلاب

پنجشنبه 9 تیر سال 1362

گروهی‌ از اساتید و مدیران‌ دانشگاه‌ تربیت‌معلم‌آمدند؛ از جهاد دانشگاهی‌ و حزب‌اللهی‌ها، گله‌ داشتند.

سه‌شنبه 04 بهمن سال 1362

سران‌ جامعه‌ اسلامی‌ دانشگاهیان‌ آمدند واز کارشکنی‌های‌ جهاد دانشگاهی‌ و از سنگینی‌ برنامه‌ دانشگاه‌ها ـ که‌ توسط ستادانقلاب‌ فرهنگی تصویب‌ شده‌ ـ گله‌ داشتند؛ این‌ اعتراض‌ را خیلی‌ها دارند.

چهارشنبه 19 اردیبهشت سال 1363

احمد آقا از امام‌ نقل‌ کردند که‌ امام‌از اینکه‌ در یکی‌ از کلاس‌های‌ دانشگاه‌ تهران‌ توسط جهاد دانشگاهی‌، مانع‌ بین‌خانم‌ها و آقایان‌ دانشجو نصب‌ شده‌، ناراحت‌ شده‌اند و دستور داده‌اند، برداشته‌شود و تعبیر ”خشکه‌ مقدس‌ نادان را در مورد آن‌ها فرموده‌اند.

سه‌شنبه 16 مرداد سال 1363

گروهی‌ از جهاد دانشگاهی‌ آمدند، برای‌ آن‌هامفصلاً صحبت‌ کردم‌.

در بخشی از این سخنرانی آمده است: تشکیلجهاد دانشگاهی از اقدامات خوب بعد از انقلاب فرهنگی بوده است. پیشنهاددهندگان اینطرح، احساس کرده بودند باید خلائی که در دانشگاه وجود دارد پر شود تا در نظامآموزش عالی، تعطیلی مطلق بروز نکند. ایجاد نهادهای انقلابی به‌تناسب نیازهایانقلاب بوده و صرفاً برای خدمت به جامعه و بدون برنامه‌ریزی قبلی تأسیس گردیده‌اندو به همین خاطر سالم‌ترین نوع نهادها در طول تاریخ هستند». منبع متن روزشمار: کتابکارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب


توماس نیگل» فیلسوف برجسته معاصر مبدع دیدگاهیدر فلسفه است که می‌گوید هر انسانی دو دیدگاه نسبت به هستی دارد، یک دیدگاه ازبالا و یک دیدگاه از پایین. دیدگاه از بالا معمولاً برابری جویانه است. نگاه از پایینمعمولاً جانبدارانه است. به این دیدگاه‌ها به ترتیب ناظریت و عاملیت گفته می‌شود.به عقیده نیگل» انسان‌ها در طول عمر و در هر لحظه‌ای از لحظات زندگی یا عاملهستند یا ناظر یا کنشگرند یا نظاره‌گر. گاهی فاعل‌اند و گاهی شاهد. انسان در زمانیکه عامل است نمی‌تواند ناظر باشد و هنگامی‌که ناظر است نمی‌تواند عامل باشد! نقشعاملیت به خود ما منحصر می‌شود، ولی علاوه بر اینکه در زندگی خود نقش ناظریت داریم،شاهد و نظاره‌گر زندگی دیگران نیز هستیم. ندامت و حسرت از ناظریت انسان ناشی می‌شود،چون از بالا یا بیرون از گود به خود نگاه می‌کند. وقتی به رفتاری یا گفته‌ای ازخود در گذشته ولو لحظه‌ای قبل نگاه می‌کنیم و از آن گفته یا کرده پشیمان می‌شویم،در مقام ناظریت هستیم؛ درحالی‌که تا قبل از و هنگامی‌که در مقام عاملیت بودیم نسبتبه وجه یا وجوه ناپسند آن گفتار یا کردار آگاهی و شهودی نداشتیم.

ما آدمیان وقتی عاملیم فقط به خود فکر می‌کنیمو سود و زیان خود را در نظر می‌گیریم! وقتی عامل در زندگی هستیم در فکر این هستیمکه به ما چه نفع و سودی می‌رسد و از ما چه چیزی کسر می‌شود یا چه زیانی وارد می‌گردد،ولی در مقام ناظر وقتی‌که از بالا و از ارتفاع به خود می‌نگریم، درمی‌یابیم که بادیگران هیچ فرقی نداریم و بین ما تفاوتی موجود نیست! اگر من به‌شخصه آقابالاسردارم دیگران هم آقابالاسر دارند. اگر کسی که بالای سر ماست ما را برنجاند، قاعدتاًما ناراحت خواهیم شد، بنابراین اگر هر یک از ما هم کسی را که زیردست ما هست رابرنجاند، او هم ناراحت خواهد شد. اگر بر ما ملالی مستولی شود و یا به نحوی ناراحتو اندوهگین شویم، بر کمیت و کیفیت کارمان تأثیر خواهد گذاشت و دست و دلمان به کارنمی‌رود و مشغولیت فکری تمرکز و توجهمان به کار را بر هم میزند؛ بنابراین پیش آمدناین حالات برای دیگر همکاران نیز متصور است و نباید بدون پرس‌وجو و فهم علت و دلیلخمودگی همکاران، آن‌ها را مواخذه کنیم و فشار بیجا وارد کنیم و یا از آن‌ها شکایتکنیم که چرا خوب کار نمی‌کنید و وظایفشان را به‌درستی انجام نمی‌دهند! چه‌بسا که همکارانما هم گرفتار اندوه و ملال و رنجی هستند و مشکلی بر آن‌ها عارض شده باشد و اینموضوع علت رفتار اداری آن‌هاست! درواقع از موضع ناظریت، خود و دیگران را هم سرنوشتمیدانیم؛ چون خود و دیگران را هم سرنوشت» یا از یک سرشت» میدانیم. اگر بیماریفرزند دل ما را به درد می‌آورد، بیماری فرزند هر فرد دیگری هم دل او را به درد می‌آورد.اگر رفتار متکبران و خودخواهانه مسئول مافوق ما یا گفتار بی‌ادبانه و حرمت شکنانهبالاسری ما موجب تکدر خاطرمان می‌شود و غرورمان را جریحه‌دار می‌کند، این نحورفتار ما با دیگران نیز موجب ناراحتی و هتک حیثیت آنان خواهد شد. دیدگاه ناظریتمانع خواهد شد که خود را متفاوت ببینیم، بلکه خود را یکی از دیگران و برابر با آن‌هاخواهیم دانست.


در انقلاب‌ها ایده ایجاد تغییرات حداکثریدر نظام قبلی و ایجاد نهادها و مؤسسات انقلابی حضوری قوی در ذهن و ضمیر انقلابیوندارد و آنان همه اراده انقلابی خود با به کار می‌بندند تا به این خواسته دست یابند.این تغییرات تنها در نظام اداری و ی نیست، بلکه بسی چیزهای دیگر و ازجمله آداب‌ورسومو فرهنگ و زبان و ادبیات و هنر را هم شامل می‌شود؛ مثلاً در انقلاب فرانسه مقررشده بود که مردم همدیگر را شهروند خطاب کنند. انقلابیون اولیه حتی نام ماه‌های میلادیرا هم تغییر داده بودند. در انقلاب شوروی نام‌هایی چون وزیر و وزارت خانه به نام‌هاییچون کمیسر خلق و کمیساریای خلق تغییر یافت. تغییر نام شهرها و شوارع و بناها جزوابتدایی‌ترین تغییرات در نظام انقلابی جدید هستند. تشکیل شوراها و تصمیم‌گیری جمعیدر ابتدا سنت انقلابی است و به جد رواج دارد. تشکیل سازمان‌ها و نهادهای جدید گریپذیراست و تلاش می‌شود این نهادها و سازمان‌ها الگوی نوین سازمان‌دهی و ساختار سازیقرار گیرند. تکثر آرا و عقاید در این سازمان‌ها و نهادهای جدید  در ابتدا کمتر است و تلاش می‌شود از به کار بردنادبیات و واژه‌های نظام قبل تا آنجا که در تخالف یا ضدیت با آرمان‌ها و مفاهیم جدیدهستند، پرهیز شود و نظام انقلابی برساخته‌های جدید حاکی از احوال انقلاب را جایگزینمفاهیم قبلی می‌کند.

غرض از این مقدمه مختصر این نکته است کهجهاد دانشگاهی در ابتدای تشکیل تجربه‌ای مشابه با انقلاب‌های دیگر داشته و فرایندیرا طی کرده است که از نهادی انقلابی به سازمانی آموزشی و پژوهشی غیرانقلابی ختمشده است. این فرایند و تغییرات ابعاد زیادی دارد. در اینجا تنها به ادبیات سازمانیو اداری اشاره‌ای می‌شود. نامی که برای این نهاد نوبنیاد انتخاب گردید بار ایدئولوژیکو حتی انقلابی داشت و از همین نام می‌توان تشخیص داد که جوهره‌ای سوای نهادها و مؤسساتسنتی دانشگاهی دارد. در ابتدای تشکیل این نهاد به جد از نام‌گذاری ساختارهایسازمانی بر اساس عناوین سازمان‌های سنتی پرهیز می‌گردید. نظام شورایی برای ادارهامور جهاد انتخاب گردید و برقراری نظام ریاستی ایده‌ای بود غیرقابل‌قبول و احتمال استقرارآن در این نهاد در ذهن و ضمیر نسل اول جهاد دانشگاهی حتی خطور نمی‌کرد! هر واحدجهاد دانشگاهی توسط یک شورا اداره می‌شد و همه این شوراها زیر نظر و هدایت شورایمرکزی قرار داشتند. اصطلاحات و عناوینی چون معاونت و اداره کل و ریاست مطلقاً درساختار سازمانی و تشکیلاتی این نهاد استفاده نمی‌شد. به‌جای لفظ رئیس» لفظ دبیر»به کار می‌رفت. حتی اصطلاح رئیس شورا» استفاده نمی‌شد و لفظ دبیر شورا» به کار می‌رفت.درواقع دبیری جهاد از جنس ریاست محسوب نمی‌شد، بلکه از یک‌طرف عنوان نمایندگی یاوکالت از سوی شورا را داشت و از سوی دیگر به‌عنوان هماهنگی و تمشیت امور اداریشورا در نظر گرفته می‌شد. در تقسیمات تشکیلاتی در سطوح پایین‌تر نیز حتی‌المقدوراسامی جدید و غیرمعمول در نظام اداری سنتی به کار می‌رفت. به‌جای لفظ معاونت» ازلفظ بخش» استفاده می‌شد. عناوین جدیدی مثل هسته‌های‌ تحقیقاتی‌ علمی» و مرکز تحقیقاتیابداع گردید.‌ ترجیح این بود که به‌جای اداره» از لفظ واحد» استفاده شود و امورو قسمت و دایره هم از تقسیمات دیگری بودند که اگر هم در سازمان‌های سنتی وجود داشتو مورداستفاده قرار می‌گرفت، حداقل بار معنایی منفی از آن‌ها مستفاد نمی‌شد و به‌بیان‌دیگرعناوین طاغوتی نظام اداری رژیم قبل را به ذهن متبادر نمی‌کرد!


میهن بلاگ اعلام کرده است که از روز پانزدهم آذرماه سال جاری تعطیل می‌شود و سرورهای خود را خاموش می‌کند! ازنظر میهن بلاگ مواردی چون دشواری نظارت بر محتوا و نظرات سایت، قدیمی شدن نرم‌افزار سایت و عدم وجود توجیه کافی برای سرمایه گزاری مجدد جهت خرید سرورهای تازه و تولید نرم‌افزار جدید» بهانه این تعطیلی بوده‌اند! میهن بلاگ ضمن تشکر از همراهی کاربران در سال‌های طولانی زندگی این سایت، اظهار امیدواری کرده است که سایر سرویس‌های ایرانی پاسخگوی نیاز کاربران عزیز او باشند.

وبلاگ کانون اعضای عادی جهاد دانشگاهی از روز یکشنبه ۷ مهر ١٣٩٢ کار خود را آغاز کرد و با فرازوفرودهایی تا امروز به فعالیتش ادامه داد. موضوع این وبلاگ پرداختن به مسائل جهاد دانشگاهی به‌قصد اصلاح و رساندن صدای جهادگران به گوش مسئولان و ترویج چندصدایی در این نهاده بوده است. گاهی از بیان طنز برای نقد مسئولان جهاد استفاده شده که احتمالاً خوشایند آن‌ها نبوده و اسباب رنجش آنان را فراهم کرده که قابل‌انتظار بوده است؛ ولی هرکسی که مسئولیتی را قبول می‌کند باید ظرفیت پذیرش نقد و انتقاد را به بیان‌های مختلف داشته باشد! سعی کردیم به موضوعاتی به پردازیم که در فضای عمومی این نهاد به‌عمد نادیده گرفته می‌شوند و مدیران ارشد این نهاد مایل به بررسی و گفتگو پیرامون آن نیستند مثل حقوق شهروندی» و تعارض منافع» و نقش برتر و اهمیت اخلاق در مدیریت» و اهمیت گفتگو» در این نهاد. همچنین به موضوعاتی پرداختیم که شاید ازنظر مدیریت جهاد خط قرمز» تلقی می‌شوند مثل چه نیازی به جهاد دانشگاهی هست؟» و نقش و اهمیت هیأت امناء در جهاد دانشگاهی» و تحولات این نهاد» و نقش اشخاص و گروه‌های ذینفع»! به‌علاوه سعی کردیم جهادگران را به داشتن تفکر نقدی و اتخاذ این تفکر در بررسی‌ها و نگرش آن‌ها به موضوعات مختلف تشویق کنیم تا به‌آسانی در دام تبلیغات و پروپاگاند ها و گزارش‌های خلاف واقع و فریبکاری‌های متداول توسط مدیریت نیفتند. در یک کلمه سعی کرده‌ایم به منشور وبلاگی خود وفادار باشیم! این‌که چقدر در کار خود توفیق داشته‌ایم را به عهده ناظران و مخاطبان این وبلاگ واگذار می‌کنیم.

در نتیجه توقف فعالیت میهن بلاگ، ما نیز ناگزیر به توقف فعالیت در این سرویس‌دهنده هستیم. در حال حاضر برای ادامه فعالیت در دیگر سویس دهندگان وبلاگ تصمیمی نگرفته و در حال بررسی هستیم. شاید با توجه به تحولات فناورانه و تغییر ذوق و سلیقه مخاطبان به‌سوی ابزارهای جدیدی مثل پیام‌رسان‌ها، از این ابزارهای جدید استفاده کرده و یا کار خود را برای همیشه متوقف کنیم! در طول فعالیت این وبلاگ مخاطبین و همراهانی داشته‌ایم و از نظرات سودمند آن‌ها بهره برده‌ایم و مورد تشویق و البته مورد عتاب و خطاب هم قرارگرفته‌ایم! که در همین‌جا از همه آن‌ها تشکر و قدردانی می‌کنیم. اگرچه از تعطیلی بی‌مقدمه میهن بلاگ ناخشنودیم ولی از این سرویس‌دهنده هم بابت خدماتی که در این سال‌ها ارائه داده است تشکر می کنیم.


توضیح وبلاگ کانون اعضای عادی جهاد دانشگاهی

میهن بلاگ اعلام کرده بود که از تاریخ پانزدهم آذرماه سال جاری فعالیت‌های خود را متوقف می‌کند. این وبلاگ هم ضمن اعلام موضوع توقف فعالیت خود را به اطلاع جهادگران رساند. ضرب‌الاجل توقف فعالیت میهن بلاگ بعداً به سی‌ام آذر تغییر کرد و هنوز هم فعالیتش ادامه دارد. اینکه فعالیت میهن بلاگ تا کی ادامه پیدا کند معلوم نیست و تاریخ جدیدی هم اعلام نشده است. لذا ما هم تا فرصت باقی است وبلاگ را ادامه می‌دهیم.

*****************

معروف است که دکتر حمیدرضا طیبی رئیس جهاد دانشگاهی در ملاقات‌ها و در جلسات دائماً یادداشت‌برداری می‌کند و نکات مهم را می‌نویسد. ایشان هر از چند گاهی به مناسبت‌های مختلف به یادداشت‌های دور و نزدیک خود مراجعه کرده و آن‌ها را پی‌نویسی می‌کند. گاهی هم تأملات خود را در موضوعات مختلف به رشته تحریر درمی‌آورد. بخشی از تأملات و پی‌نوشت‌های ایشان که در آستانه گردهمایی مجازی روسای واحدها کار شده بود و به دست ما رسیده است! در پی می‌آید:

در یازده سالی که ریاست جهاد را بر عهده داشته‌ام سخنرانی بسیار کرده‌ام. تنوع موضوعات نیز شگفت‌انگیز است. ازآنجاکه جهاد یک مجموعه پلی والان است و در حوزه‌های بسیار زیادی کار می‌کند، این امر برای هر رئیس جهادی طبیعی است و حتی دکتر محمدحسین یادگاری هم از این موضوع کلافه بود و اشکال می‌گرفت که چرا جهاد باید مجبور باشد در هر حوزه‌ای که دو زار و ده شاهی درآمد داشته باشد در آن ورود پیدا کند. البته پاسخ او را داده‌ام که لازم به ذکر نیست. این را می‌خواستم بگویم که همه سخنان و بیانات و بیانیه‌های من هم سنگ نیستند برخی ضعیف و برخی قوی هستند ولی فی‌نفسه فرازوفرود کلام من ایرادی ندارد به قول شاعر:

در بیان و در معانی كی بود یكسان سخن

گرچه گوینده بود چون جاحظ و چون اصمعی‌

در كلام ایزد بی‌چون كه وحی مُنزل است‌

كی بود تبت یدا مانند یا ارض ابلعی؟!

برخی بیانات و گفته‌هایم مضمون فلسفی دارند و بدیع هستند و کسی قبلاً در جهاد نگفته است. برخی علمی و فناورانه هستند و حاوی رهنمودهایی هستند که عمل به آن‌ها راه گشای برون‌رفت از اقتصاد ایستا و گذر به اقتصاد پویا یا همان اقتصاد دانش‌بنیان است. در حوزه فرهنگی که اصل جهاد است نیز رهنمودهایی داده‌ام و برجسته‌ترین آن‌ها برند سازی» در حوزه فرهنگی است.

می‌گویند سرنوشت چیز عجیبی است و بازی‌های بسیار دارد و زندگی انسان‌ها به لحظات و حوادث وابسته است. از من انتقاد می‌کنند که اگر به‌جای دانشگاه علم و صنعت در دانشگاه مثلاً خواجه نصیر درس می‌خواندی قاعدتاً ‌نژادی شما را نمی‌شناخت و دوستی بیست‌ساله برقرار نمی‌شد و هرگز رئیس جهاد نمی‌شدی. ولی من قبول ندارم. همه‌چیز طبق تقدیر است. مثلاً ایامی بود که نزدیک بود برای همیشه حیات ی من پایان یابد و حتی برای همیشه از صحنه مدیریت انقلابی جهاد دانشگاهی کنار گذاشته شوم، ولی مقدر نبود و به فضل الهی و دعای خیر مادرم توانستم تقدیری را که برایم رقم زده شده بود مقدر گردانم. قضیه این‌طور بود که دکتر منتظری رئیس جهاد بود و من رئیس واحد علم و صنعت. رفته بودم پیش ایشان برای کاری تا به خدمت من برسد. در صحبت‌هایمان دکتر منتظری دائم از حضرت امام خمینی نقل می‌کرد. نمی‌دانم چه می‌خواستم بگویم احتمالاً می‌خواستم به ت‌های فرهنگی منتظری و توسعه تشکیلات فرهنگی اعتراض کنم و توصیه کنم که فناوری را در اولویت قرار دهد؛ ولی یکهو از دهنم در رفت و گفتم این پیرمرد را راحت بگذارید یا شاید هم گفتم دیگر این پیرمرد را راحت بگذارید و یا چیزی شبیه به این درست یادم نمی‌آید! نمی‌دانم چرا دکتر منتظری یکهو از جا پرید و از کوره در رفت و باران شماتت بود که بر سرم می‌ریخت و طعنه و کنایه بود که نثارم می‌کرد که امثال من و شما هر چه داریم از امام خمینی است و اگر امام نبود انقلاب نبود و جهاد نبود و من و تو رئیس نبودیم و دم‌ودستگاه نداشتیم و از این‌جور حرف‌ها. درست مثل بوکسوری شده بودم که گوشه رینگ گیر کرده باشد و چپ و راست از حریف مشت بخورد! چندجمله‌ای توضیح دادم که ازنظر او عذر بدتر از گناه بود. فضای بین ما به‌قدری متشنج شد که ماندن را صلاح ندانستم و بیرون آمدم. یک‌راست رفتم علم و صنعت و معاونینم را جمع کردم و ماجرا را توضیح دادم و گفتم دیگر با این برخورد امکان ادامه مسئولیت ندارم و لذا می‌خواهم استعفا بدهم. یادم نیست که استعفا را نوشته بودم با ننوشته بودم، ولی در جلسه هنوز مشغول بحث و گفتگو بودیم که مسئول دفترم خبر داد پیکی از دفتر مرکزی آمده و نامه‌ای از رئیس جهاد یعنی دکتر منتظری آورده است. دستور دادم نامه را بیاورند. راستش خیلی ناراحت بودم و فکر کردم نامه عزلم از ریاست واحد را آورده‌اند و منتظری زودتر از من جنبیده و حتی نگذاشته کار من به استعفا بکشد و خواسته مرا درس عبرت دیگران بکند! ولی خوشبختانه تصوراتم اشتباه بود و نامه رسمی نبود بلکه یک یادداشت غیررسمی از طرف او بود حاوی استمالت و دلجویی از من. منتظری در یادداشت تصریح کرده بود که با عقایدت مخالفم ولی آنچه را گفتم به‌عنوان نظر شخصی بوده و نه نظر رئیس جهاد و شما هم بچه مسلمان و صادق و متعهد هستی ولی حرف‌های پرت‌وپلا یا نسنجیده زیاد می‌زنی. یادداشت را برای معاونین خواندم و به توصیه آن‌ها قصد استعفا از ریاست واحد را کنار گذاشتم. اگر رئیس واحد باقی نمی‌ماندم و عزل می‌شدم نمی‌توانستم ارتباط بیرونی داشته باشم و خیلی محتمل بود که نزاد هم از دهن‌لقی من بو می‌برد و احتیاط می‌کرد و عطای مرا به لقایم می‌بخشید و کس دیگری را انتخاب می‌کرد. شاید هم همان موقع دکتر یادگاری را رئیس جهاد می‌کرد. ناگفته نماند که دکتر منتظری هم فهمیده بود که بهتر از من نمی‌تواند برای ریاست بر واحد علم و صنعت پیدا کند و استعداد و قابلیتی در توسعه و پیشبرد علم و فناوری در من تشخیص می‌داد که سایر مدیران واحد فاقد آن بودند و ممکن بود واحد را به قهقرا ببرند. الآن که با آن روزگار فکر می‌کنم نکته‌ای به نظرم رسید که تا حالا نرسیده بود و آن نکته داستان حضرت موسی بود که طبق مشیت الهی از دست مأموران فرعون رهایی یافت ولی در کاخ او و کنار او رشد کرد و بالید و تجربه آموخت ولی بالمآل حکومت او را سرنگون کرد. باید بیشتر روی این نکته کار کنم. نباید به اشتباه بیفتم ولی می‌توان از این منظر هم به موضوع نگاه کرد.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

قــصـه هـای ( طــنـزِ ) شــیـر و عـسـل riourumentia قانون و مجازات هیبت بهترین زندگی kaomalcaver جلال مظلوم شعر روستا فایل تک انلاین conftwischopsno رویای خیال من